وقتی با توام طفره میروم از حرف زدن.
میترسم از دلم بگویم. حس میکنم گناه است!
از عشق بگویم تا سرکشتر شود؟سرکشتر شود و بیشتر اسیرت کند؟بیشتر ویران کند روزهای بی من بودنت را؟
این گناه نیست؟
تو لایق بیشتر از اینهایی.
هر بار از خدا میخواستم خوشبختت کند. اما انگار هرگز صدایم را نشنیده!
چطور میتوانی خوشبخت باشی وقتی در کنار من ماندی و هر روز پابندتر میشوی؟
میدانم.تقصیر من بود.
هیچوقت شهامت رفتن نداشتم.
تو قربانی شدی!
تو قربانی این عشق آدمکش شدی!
و من باز بیرحمانه فریاد میکشم که
دوستت دارم!
سلام مهربونم ممنون که اومدی خوش حالم کردی. بازم که آدرس وبت رو نذاشته بودی ! کلی گشتم تا پیدات کردم خانوم خانوما
نه صدایش را نازک می کرد
و نه دستانش را ” آردی ” . . .
از کجا باید به ” گرگ ” بودنش شک میکردم
مــی دانـــی
اگـــر هنوز هم تورا آرزو می کنم
برای ِ بـی آرزو بودن ِ من نیستـــ !!
شــایـــــد
آرزویــی زیبـــاتــر از تـــ ــــو ســراغ ندارم ...
آنقـــــــدر نیستی که گاهی حس میکنم
عشــــــق را به من نسیه داده ای،،،
بــــی تابم نقـــــــــد میخواهمتــــــــــــ...!!!♥♥♥
جاودان باد سایه دوستانی ...
که شادی را علت اند نه شریک ...
و غم را ... شریک اند ... نه دلیل ...
سلام دوست خوبم
خوشحال میشم بهم سر بزنی
البته اگه اومدی دوست دارم بری سراغ نثرهای خودم که پایین صفحس.نضرتو صادقانه بهم بگو چون خیلی واسم مهمه. منتظرم
تشکر
تاریخ "تولد" مهم نیست،تاریخ "تبلور" مهم است
"اهل کجا"بودن مهم نیست،"اهل وبجا"بودن مهم است
"منطقه ی" زندگی مهم نیست،"منطق"زندگی مهم است
وگذشته ی زندگی مهم نیست
امروزمهم است که چه گذشته ای برای فردا میسازی.
سلام
همنفس به روز شده
منتظر حضورته دوست من
سلام
ببخشید با اجازتون این مطلب چون قشنگ بود برداشتم گذاشتم توی ویلاگم
به من سر بزن اگه دوست داشته باشی تبادل لینک هم ...